.:: SEPNA ::.

از هر دری سخنی

.:: SEPNA ::.

از هر دری سخنی

سپنایی

در میان هر سیب

دانهء محدودی ست

در دل هر دانه؛ سیب ها نامحدود

چیستانی ست عجیب

دانه باشیم؛ نه سیب

                                                                             (مجتبی کاشانی)

چند وقتی نبودم به دلیل بروز اتفاقهایی که کم و بیش تو زندگی تاثیرهای کوچیک وبزرگی برای آدم به وجود میاره حالا نمیخوام اینجا درباره اون موارد صحبت کنم اما فقط به اختصار بگم که پدر نگار فوت کرد و همگی رو شکه کرد و اصلا" شرایط روحیش مناسب نیست و البته باید حق داد چون این اتفاق رو با هیچ چیز نمیشه مقایسه کرد . والبته من هم همه جوره دارم همراهی میکنم تا کمی دردش کم بشه .

اینروزها بازار موسیقی خیلی داغه و تقریبا" اکثر خواننده ها مجوز گرفتن . من که هرشب تا دیروقت تو استودیو هستم و همینطور گروه های مختلف میان و میرن .

هفته قبل با قاسم افشار تو سالن رازی برنامه داشتیم و بلافاصله تو همون شب با مهدی مقدم تو سالن دیپلومات تو مینی سیتی داشتیم. هردو اجرا خوب بود .

 

 ١٠ روز پیش تو یزد برنامه داشتیم البته خود یزد نبود تقریبا" چندکیلومتری با یزد فاصله داشت شهرستان تفت من هم که تا به حال اونجا نرفته بودم برام جالب بود یزد چندین بار برنامه داشتیم اما تفت نرفته بودم . چیز خاصی نداشت یه دانشگاه آزاد بود و بقیه ش هم فقط بیابون . جالب بود وسط بیابون دانشگاه آزاد زده بودن و از همه جالبتر اینکه چقدر دانشجو داشت . مجری هم مرتضی حسینی بود .

 

 

                                                                 

                                                                    

الان هم که سرکار هستم و گفتم چندوقتی هست که اینجا نیامدم و دلم تنگ شده بود گفتم عکسها رو از رو گوشیم خالی کنم تو کامپیوترم و سری هم به اینجا بزنم .

 امشب تا صبح سر کار هستم . البته دو شنبه دارم میرم کرمان.

فعلا".

صحبتهای یکطرفه

یکی از شبهایی که تو کیش بودم برای برنامه های ( جشنواره کیش ) حدودا" ساعت ۴ صبح بود و همه بچه ها رفته بودن بعد از برنامه بیلیارد بازی کنن اما من اصلا" حوصله بازی نداشتم اون شب و اومده بودم لب ساحل نشسته بودم برای خودم و داشتم به این فکر میکردم که زندگی چقدر پیچیده ست و حتی فکر کردن بهش هم کار ساده ی نیست

راستی ما آدمها چه سرنوشتهای متفاوتی داریم چقدر تو این بازی سرنوشت آدم بالا و پایین داره . تو زندگی ما آدمها هر کدوم به نوعی مشکلات هست و اون مشکلات در هر شکلی که باشه اما وجود داره .

حالا چی شد که این حرفها رو گفتم ؟ راستش صبح همون روز یه بچه ۵ یا ۶ ساله لب همون ساحل غرق شده بود سرنوشت خیلی عجیب  هستش خبر جالبی نبود اما حالم خیلی گرفته شد وقتی اون مادر رو دیدم که گریه میکرد . بعذش هم چند ساعتی نگذشت که به خودم هم تلفن زدن و خبر دادن که شوهر عمه خودم هم فوت کرد (جلیل) آره اون خیلی مرد خوبی بود اما رفت . دلم خیلی گرفته بود نمیدونستم چکار کنم فقط داشتم به این فکر میکردم که دنیا خیلی عجیب هستش و ما آدمها از اون عجیب تر.ساحل کیش برای من خیلی خاطره انگیزه هر وقت اینجا میام یاد خاطرات قدیم و جدیدی که تازه اتفاق افتاده میافتم . چندین سال پیش با دوستم حسین اومده بودم کیش با هم رفته بودیم ویلاهای اسپادانا و خونه گرفتیم . یادش به خیر . زمان چقدر زود میگذره . حسین میدونم اینجارو میخونی یادت هست ؟ خوشا به اون روزها چقدر خوب بود . حالا از اونروزها خیلی میگذره و ما از هم خیلی دور شدیم وتازه این خیلی خوب نیست اما شاید یه جور درد دل هم بشه اسمش رو گذاشت شاید تا چند وقت دیگه که خیلی هم دور نیست اصلا" همدیگه رو نبینیم هر کدوم یه جای این دنیا باشیم . راستش حسین::::  من همدم تنهایی هام شده سازم میدونی با اینکه هر دوتامون کسانی رو داریم که همیشه منتظرمون هستن اما گاهی اوقات میخوایم فقط خودمون تنها باشیم :::: حداقل من که اینطوری هستم من تو خلوتم پناه میبرم به سازم . نمیدونم چطور شد که حرفهام به اینجا کشیده شد آهان یادم اومد وقتی لب ساحل بودم به همه این چیزها فکر میکردم وبرای خودم حرف میزدم و صدای خودمو ضبط میکردم خالی از لطف نبود که بنویسمش تا به یادگار بمونه شاید یه روزی خونده بشه . اینروزها اونقدر هردومون گرفتار هستیم که وقت هیچ کاری نداریم . نمیدونم چرا اینقدر پراکنده صحبت میکنم اما حسین یادت هست با هم داشتیم تو دریا شنا میکردیم بعد یه لاک پشت بزرگ کنارمون بود از ترس یه دفعه هردومون زدیم  بیرون آب. شادی هم لب آب نشسته بود رو شنها. آخ که چقدر حرف دارم اما حال نوشتن ندارم .

سعی میکنم بیشتر بنویسم تا بعد

 

تعطیلات

خب بالاخره کارهای ما کمی سبک شد تقریبا" میشه گفت: یه جورایی بیکار شدیم

دلیلش هم ماه رمضان هستش و البته باید بگم که اکثر کارها خوابیده . حالا وقت خوبیه

که آدم به استراحت بپردازه . تو این یک ماه گذشته اونقدر کم خوابیدم که هرکسی منو ببینه

میگه اعتیاد داری بهزاد؟ چرا این ریختی شدی ؟ اما اونهایی که میدونن کارم چطوریه

این حرفو نمیزنن . راستش رو بخواین مارکوپولو هم تا حالا اینقدر سفر نکرده . من از اول تابستون تا حالا

شاید سرجمع یک هفته تهران بودم یا شاید هم 10 روز. کیش – اصفهان – دبی – بندر امام – شیراز –

رشت – قزوین – کرمان – و ...

خلاصه صدای مادرم اینا هم در اومده و میگن ما کی تورو ببینیم ؟

منهم فقط یه لبخند میزنم میگم بابا مارو میخواین چیکار !!!

                                                          

                                                  اصفهان با قاسم افشار

                                                            

                                                               با مهدی مقدم قبل از برنامه

                                                                 

                                                              با فرزاد حسنی قبل از شروع برنامه

و البته خیلی عکس هست که الان خیلی خسته هستم و خوابم میاد . ساعت حدود ٣:۴٠ دقیقه صبح هستش. اگه بتونم بقیه رو هم  براتون میذارم اینجا.

فعلا"


اولمرت به یهودیان ایران: برای نجات جان خود، ایران را ترک کنید!

به یهودیان ایران: برای نجات جان خود، ایران را ترک کنید!پایگاه اینترنتی فلسطین الیوم نوشت: ایهود اولمرت نخست وزیر رژیم اسرائیل به 20 هزار بهودی ساکن ایران، نامه نوشته است.

به گزارش خبرنگار سرویس بین الملل خبرگزاری انتخاب، اولمرت در این نامه بار دیگر مدعی نظامی بودن برنامه هسته ای ایران شد و از یهودیان ساکن ایران خواسته که برای نجات جان خود ایران را ترک کنند.


گفتنی ست، اولمرت برای اعمال فشار بیشت به ایرانر، امروز راهی اروپا شده است.


در ایران دستکم 25 تا 30 هزار شهروند یهودی در شهرهای تهران، اصفهان و شیراز زندگی می کنند و شماری از آنان نیز در مشهد به سر می برند.


 پایگاه اینترنتی فلسطین الیوم نوشت: ایهود اولمرت نخست وزیر رژیم اسرائیل به 20 هزار بهودی ساکن ایران، نامه نوشته است.

مانور بزرگ بسیج در راه است

به دنبال اعلام ورود سپاه به عرصه مقابله با "تهدیدات داخلی" و همچنین اعلام "شرایط ویژه در شش ماهه دوم ‏سال" از سوی معاون اطلاعات نیروی مقاومت بسیج، اکنون فرمانده بسیج وزارتخانه‌ها و ادارات از برگزاری ‏مانور بزرگ نیروهای بسیجی ادارات در روزهای آینده خبر داده است.‏

هدف از این مانور که با عنوان "ایران مقتدر" و در روزهای اول تا سوم آبان ماه برگزار می‌شود، "تقویت توان ‏دفاعی نیروها و مقابله با هرگونه تهدیدات احتمالی دشمنان در آینده" اعلام شده و قرار است بیش از ده هزار ‏بسیجی ادارات و وزارتخانه‌ها در آن شرکت کنند. همچنین منطقه برگزاری این مانور، "بزرگراه خلیج فارس و ‏منطقه صحرایی عمومی قم" اعلام شده که در سالهای گذشته نیز نیروی زمینی سپاه در آن به برگزاری مانور ‏پرداخته بود.‏

در ایران، در تمامی وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی، واحدهای نیروی مقاومت بسیج وجود دارد که از میان ‏کارمندان دولتی عضوگیری می‌کند. کارمندانی که در بسیج اداره عضو شوند، معمولا از مزایای ویژه‌ای بهره‌مند ‏می‌شوند و در سالهای گذشته، در بودجه هر دستگاه دولتی یک ردیف بودجه مشخص - در بخش تبلیغات یا ‏فعالیت‌های فرهنگی - به بسیج اداره اختصاص داشته است.‏