جاتون خالی اول اینکه رفتیم بام تهران و کلی برف بازی کردیم
چای اون بالا خیلی میچسبه اون هم از نوع دوقلو
آخه یه فلاسک چای با خودمون بردیم که هر جا که میخوایم بخوریم
خلاصه خوب بود اما از اون بهتر این بود که داشتیم برمیگشتیم
یه تلفن خیلی خوب شد بهمون.
بگم ؟
نه نمیگم !
نه میگم .
نه باشه بعدا" میگم .
باشه حالا میخوای بدونی میگم .
کار نگار دوباره درست شد
همون بیمارستان قبلی خواستنش
فردا میرم برای بلیط
البته همه اینها به خاطر دوستش تو همون بیمارستان انجام شد
خدا خیرش بده خیلی پیگیری کرد
اون بیشتر از ما به فکر اینکار بود
دلم برای خرید کردن از Emirates mall تنگ شده
به قول شادی جان تو وبلاگش که نوشته ((window shoping رو من هم دوست دارم
به هر حال اینم ماجرای روز جمعه ما
هنوز بلیط نگرفته نگار داره چمدونش رو میبنده
بالاخره ما نفهمیدیم اینجا رو دوست داری یا اونجا
نکته!!!!!!!
از اون اطاق داد میزنه اونجا !!!
سلام وب لاگ جالب و قشنگی داری
بهت تبریک می گم
خوشحال می شم اگه به ما هم سر بزنی
www.zanjanhistory.blogsky.com
سلام
من که نفهمیدم چی نوشتی
اگه دوست داری تبادل لینک کنی منو با نام سوته دلان لینک کن بعد بیا تو قسمت نظرات بگو با هر اسمی که میخوای لینکت کنم. ممنون